شایان شایان ، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

شایان عشق مامان و بابا

شایان در پارک

1393/5/1 9:00
نویسنده : مامان شبنم
463 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم دیشب چون هوا خوب بود بابا مهران پیشنهاد داد که بعد از افطاری بریم پارک و اونجا شما دوچرخه سواری و یه کم هم بازی کنی . پس زودی حاضر شدیم که بریم پارک . 

پسرکم یه خبر خوب که بالاخره  دوچرخه سواری بدون کمکی رو یاد گرفتی . آفرین به شما عزیزم شما دیگه بزرگ شدی و بهت نمی اومد که با کمکی دوچرخه سواری کنی .

شایان جون شما دیشب کلی اونجا سرسره بازی کردی و از اونجایی که از تاب بازی خاطره بدی  اصلا نزدیک تاب نرفتی . الهی مامان فدات بشه که هنوز اون خاطره هولناک از یادت نرفته .گریهتعجب امیدوارم که دیگه همچین اتفاقی نه واسه شما و نه واسه هیچ بچه ای بیفته .  

موقع برگشتن هم اونقدر خسته بودی که تو ماشین خوابت برد . خواب های خوب خوب ببینی عزیزم . 

این هم عکسهای شایان جون موقع سرسره سواری شرمنده که از دوچرخه سواری نتونستم عکس بگیرم آخه اونقدر ذوق داشتم که یادم رفت از اون لحظه برات عکس بگریم . 

الهی قربونت بشم که وقتی از دهن اون اژدها بیرون اومدی با شیرین زبونی و بلند بلند و با اون ژستت گفتی من باکوگانم و قوی هستم و از شکم اژدها بیرون اومدم . دیدی مامان من چقدر قویم . الهی مامان فدای او حرکاتت و شیرین زبونی هات بره . عشقم دوستت دارم اندازه . . . بوسبوسمحبتمحبتمحبت

پسندها (5)

نظرات (2)

مامان شایلین
2 مرداد 93 16:43
الهی خاله به قربون پسر شیرین زبون و نازش بره، همیشه به گردش و تفریح شایان جون معلومه سرسره بازی حسابی بهت مزه داده گل پسر، شما همیشه زرنگ و قوی هستی، یه بوووووووووووووووووووس واسه شایان گلی
مامان شبنم
پاسخ
سلام خاله بهناز مرسی ممنون از لطفتون . آره خاله خیلی کیف میده ولی بیچاره مامانم که همیشه تو پارک دنبالم که مبادا زمین بخورم یا اینکه اون حادثه چند سال پیش رخ بده . ولی من هم هرکاری دلم میخواد رو انجام میدم و اصلا کاری به کارش ندارم . خاله جون دوستت دارم
مامان پریسا و بابا مهرداد
12 مرداد 93 9:27
به به چه آقای خوشتیپی .. انشاله همیشه زیر سایه پدر و مادر شاد و سلامت باشی عزیزم به وبلاگ منم سر بزن خوشحال میشم
مامان شبنم
پاسخ
سلام ممنون از لطفتون حتما وبلاگتون رو می بینم .