شایان شایان ، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

شایان عشق مامان و بابا

مروری بر دفتر خاطرات گل زندگیم

1393/3/2 22:22
نویسنده : مامان شبنم
206 بازدید
اشتراک گذاری

می نویسم برایت،برای شما گل زیبا و شاداب باغ زندگیم.برای شما می نویسم که امید زندگی من هستی.برای شما که هر وقت به چشمانت می نگرم معصومیت کودکی در نگاه زیبایت موج می زند.

شایان جان دوستت دارم

88/9/7 پسرم عید قربان مبارک

عزیزم امروز شما 3 ماه و  24 روزه هستی  و امروز مصادف هست با عیدسعید قربان . این اولین عید شما هست . و بابا جون به این مناسبت قربانی کرده و ما و دایی جون اینا از صبح خونه مان جون و بابا جون هستیم . امروز شما پسر خیلی خوبی بودی و اصلا مامان و بابا  رو اذیت نکردی بلکه به همه می خندیدی و قهقهه می زدی . پسرکم شما ازاین ماه  تماشای کتابهایی راجع به تقویت هوش نوزادان رو شروع کردی . موفق باشی پسر کتابخوان من .

آفرین به تو پسرم امیدوارم که صدها سال از این عیدها ببنی و شاد و خرم باشی .درسخوانبوسچشمک

88/9/15 عید غدیر خم مبارک  سید کوچولو

پسرم امروز شما 4 ماه و 2 روزه هستی و امروز مصادف هست با عید غدیر خم  یعنی عید سیدها . آقا شایان این روز متعلق به شما و بابا مهران هست و از آنجایی که این عید اولین عید غدیر شماست همه واسه شما کادو دادن .

دایی جون و زندایی جون یک دست لباس  - باباجون و مامان جون وجه نقد - بازهم مامان جون یک بلوز سبز خیلی خوشگل که به شما خیلی میاد - من هم یه سرهمی قرمز خوشگل واست گرفتم که وقتی اونو می پوشی خیلی

ناز و فندق می شی و اما بابا مهران که مثلا سید هست همه رو شرمنده کردن و واسه همه ناهار گرفتن و به همه  عیدی دادن البته واسه شما مخصوص بود آخه شما عزیز دل بابا مهران و مامان شبنم هستی . سید کوچولو .

پسرم شما امروز کارهای عجیب و غریب می کردی از جمله اینکه 10 تا انگشتت رو باهم می خوردی و سر پستونک رو محکم با او لثه های نازت می گرفتی  و می کشیدی و بعد عصبامنی می شدی که چرا کنده نشد و چند تا مورد دیگر. . . که همه فکرکردن که یواش یواش می خوای دندون دربیاری . پسر چه خبره هنوز زوده !!!!!!

پسرم امیدوارم که سالهای سال از این عیدها ببینی و از آنجایی که شما یک سید هستی به همه عیدی بدی . به امید اون روز عزیز دل مامان. خجالتچشمک

88/9/30 شب یلدا بلندترین شب سال  مبارک

پسرم شما الان 4 ماه و 17 ورزه هستی وامروز مصادف هست با شب یلدا که بلندترین شب  سال هست . امروز مامان جون و بابا جون کلی مهمون دارن و من واسه درست کردن هندونه و تزیین میوه و آجیل از صبح رفتم خونه اونها و شما پسر خیلی خوبی بودی و اصلا مامانی رو اذین نکردی فقط بعضی وقتها یه کم لوس می شدی . 

پسرم بازم کادو : بله به مناسبت شب بیلدا مامان جون و بابا جون واسه شما و ماهان جون یه دست بلوز و شلوار نارنجی رنگ خیلی خیلی خوشگل گرفتن و من  و بابایی هم واست لباس خرگوشی گرفتیم که یکی از هندونه ها رو مثل خرگوش لباس تو درست کردم . درست مثل هم هستین عزیزم . شما امشب مهمونداری کردی و کسی رو اذیت نکردی و بغل همه بودی و همه دوست داشتن که با شما بازی کنن . آفرین عزیزم  .

کارهای مربوط به این ماه شما از این قرار هست : وقتی دستهاتو می گیریم زود خوای از جات بلند بشی و محکم پاهات رو به زمین می کوبی و بلند می شی . بدون کمک کسی به یک پهلو بر می گردی . وقتی توی روروئک می ذارمت به صداهای موزیکال اون عکس العمل نشون می دی و بلند می خندی و از امروز به توصیه آقای دکتر به شما سرلاک می دهم (البته یک قاشق چایخوری ) و شما اون رو خیلی دوست داری .بعدها باید یواشیواش مقدارش رو بیشتر کنم .حالا اولشه عزیزم . نمی دونی با چه ولعی می خوری  دیدن داره . خندونک

88/10/5 تاسوعا و عاشروای حسینی بر عموم مسلمین  جهان تسلیت باد

پسرکم امروز شما 4 ماه و 22 روزه هستی و امروز مصادف هست باتاسوعای حسینی  . شما امروزبلوز سبز رنگ و لباس مخصوص حضرت علی اصغر(ع) روپوشیدی وبابا مهران رفتیم سقاخانه حضرت ابوالفضل و اونجا شمعی که بابا جون به اندازه قدت خودت خریده بود رو روشن کردیم و . خدا قبول کنه و در بین راه نذر خودمون که کیک  هست روبین بچه ها ی عزادار تقسیم کردیم و به خونه برگشتیم . پسرم خدا  اجرت بده . انشاالله

پسرم شما امروزخیلی خیلی بازیگوش شدی و اصلا خواب نداری و فقط یه ادم بیکار میخوای که با شمابازی کنه . امروز به شما چند قطره آب نارنگی دادم که اون رو خیلی دوست داشتی و وقتی نارنگی رو از دستت گرفتم شروع به داد زدن کردی . علاقه زیادی به بازی با جعبه دستمال کاذی و کنترل تلویزیون داری . فکرکنم جعبه رنگی دستمال کاغذی  رو با با کتابهای تقویت هوش نوزادان اشتباه گرفتی  . اخه پسرم شما همچنان به مطالعه تقویت هوش نوزادان ادامه می دی و اون رو خیلی دوست داری از بهترین وسایل  واسه گرم کردن شما هست . امیدوارم که درآینده به درد بخوره .

  

88/9/10  خبر خبر  پسرکم راه اوفتاد

پسرم شما در 4 ماه و 26 روزه گی  حرکت با چهار دست و پا رو شروع کردی و وقتی شما روی تشک بازی می ذارم پاهات رو رو تکون می دی و به جلو حرکت می کنی ولی استفاده از دست هات رودرست بلد نیستی و در واقع سینه خیز می ری  و رنگت حسابی سرخ میشه و این یک شروع بسیار عالی برای شما هست . پسرک شیطون من تبریک می گم و امیدوارم که هرچه زودتر بقیه مراحلش رو هم یاد بگیری . عسلم دوستت دارم . عصبانیخسته

 

پسندها (2)

نظرات (1)

منوص
2 تیر 93 21:19
سلام عزیزم وبلاگت خیلی زیباست تبریک میگم یه پیشنهادی دارم براتون یه سایت معتبر هست واسه همه مخصوصا مامانها هم پزشک انلاین داره سوالهارو جواب میده هم کلی مطالب علمی وجایزه ومسابقه داره یه سر بزن خوشت میاد ثبت نامشم خیلی راحته اینم لینکشhttp://www.madarclub.com/fa/apply/manoos