شایان شایان ، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

شایان عشق مامان و بابا

شایان یه پسر شیرین زبون

1393/2/24 10:36
نویسنده : مامان شبنم
190 بازدید
اشتراک گذاری

شایان جان الان که دارم مینویسم اداره هستم و یاد کارهای دیروزت افتادم . پسرم  چقدر شیرین زبون شدی و سر زبوندار ، دیگه واسه خودت مردی شدی و از عهده همه کارات بر میای و نیازی به کمک من نداری . دیروز مصادف بود با روز پدر . دیگه نمی دونستی چیکار کنی صبح اول وقت کادویی رو که واسه بابا مهران گرفته بودیم رو ورداشتی با چه سرزبون و حالتی سرتاپا احساس اونو به بابا مهران هدیه کردی و قبل از اینکه من به شما بگم به بابا چی بگو رفتی جلو و روی بابا رو بوس کردی و گفتی بابا جون عید شما مبارک و بابا مهران اونقدر خوشحال شد که نمی دونست به شما چی بگه و شما رو غرق بوسه کرد . و نزدیکهای ظهر رفتیم خونه مامان جون و باباجون و اونجا هم از وقتی وارد خونه شدی بلندبلند میگی باباجون عیدت مبارک و کادو رو به بابا جون دادی و قبل ازاینکه بابا جون کادو روباز کنه گفتی که واست چی گرفتیم و همه رو خندوندی . عزیزم چقدر با این شیرین زبونی هات همه رو خوشحال می کنی و من از خدای مهربون واسه خاطر این هدیه گرانقیمت تشکر و سپاس دارم  .

پسرم متاسفانه دیروز دوربین همراهم نبود که از این لحظه ها تصویری  داشته باشیم ، اخه دوربین دست قاسم عمو هستش و اون هم دستش درد نکنه نمی دونم چکار کرده که همه عکس های مربوط به سال نو و تولدی که تو مهد واست گرفتم و همه عکس های مربوط به دوستات یعنی کیاوش و ستایش و . . .  رو پاک کرده !واقعا دستش درد نکنه !  واسه خاطر همین تو این مورد ها هیچ عکسی ندارم که تو وب بذارم ولی از عکس های قبلی و مربوط به این چها ر سال رو برات میذارم . عزیز مامان امیدوارم که منو واسه این بی احتیاطی ببخشی .دوستت دارم اندازه . . . عصبانیخطاخطاعصبانی

 


 
 

 

پسندها (1)

نظرات (0)