شایان شایان ، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

شایان عشق مامان و بابا

شایان یه پسر باهوش

سلام به همه دوستان و مامان های عزیز و با عرض پوزش به خاطر وقفه ای که پیش اومده و یه کم دیر به دیر می تونم به وبلاگ سری بزنم آخه عزیزان این روز ها سرمون  هم در محیط کاری و هم بیرون خیلی شلوغ بود  .    این روزها شایان پسر کلاس انگلیسی میره و وقتی میاد خونه بایستی باهاش تمرین کنم و خودش هم خیلی دوست داره و  خدارو شکر می کنم که  بهتر از بقیه  می تونه یاد بگیره و درصد یادگیریش بیشتره ، البته اگه شیطونی نکنه و دقت کنه  !!!و مربی هاشون هم ازش راضی هستن . اخه شایان  کلاس زبان رو یه چند جلسه دیرتر از همکلاسی هاش شروع کرد واسه اینکه ما  واسه مراسم عمه اهر رفته بودیم و تا بیاییم کلاسه...
18 تير 1393

شایان میره کلاسه زبان

سلام پسر گلام امروز یعنی 9/4/93 شما اموزش تخصص زبان انگلیسی رو شروع کردی . من که اولش خیلی می ترسیدم که از کلاس زبان استقبال نکنی ولی خوشبختانه وقتی دنبالت اومدم با خومشرویی اومدی پیشم و گفتی مامان پیش پس فردا من رو این کلاس بیاری آخه من خیلی دوست دارم . آفرین به تو پسر باهوشم امیدوارم که در تمام مراحل زندگیت موفق و موید باشی .
10 تير 1393

مروری بر دفتر خاطرات گل زندگیم

می نویسم برایت،برای شما گل زیبا و شاداب باغ زندگیم.برای شما می نویسم که امید  زندگی من هستی.برای شما که هر وقت به چشمانت می نگرم معصومیت کودکی در نگاه  زیبایت موج می زند. شایان جان دوستت دارم 88/9/7 پسرم عید قربان مبارک عزیزم امروز شما 3 ماه و  24 روزه هستی  و امروز مصادف هست با عیدسعید قربان . این اولین عید شما هست . و بابا جون به این مناسبت قربانی کرده و ما و دایی جون اینا از صبح خونه مان جون و بابا جون هستیم . امروز شما پسر خیلی خوبی بودی و اصلا مامان و بابا  رو اذیت نکردی بلکه به همه می خندیدی و قهقهه می زدی . پسرکم شما ازاین ماه  تماشای کتابهایی راجع به تقویت هوش...
2 خرداد 1393

شایان درقالب تصویر

بدون شرح ا شایان چهاردست و پا و برای فضولی به سمت راه پله شایان وقتی که با پستونکش همه رو سرکار میذاره  بدم   نه نمی دم !!!!! نوروز 89 خزرآباد ساری شایان  و بابا مهران چهارشنبه سوری سال 88 ماهان و شایان یلدای 88   یلدای 1388 خونه مامان جون و باباجون   محرم سال 1388 اردبیل - سقاخانه حضرت ابوالفضل (ع) بهار 89 ...
1 خرداد 1393

شایان فارغ التحصیل میشه

سلام پسرم امروز 1/3/93 مراسم فارغ التحصیلی شما از کلاس گلها توی مهدکودک آنا بود . این مراسم در تالار کوثر واقع در مجتمع تفریحی شورابیل به مدیرت خانم توکلی انجام گرفت و شما  از کلاس گلها فارغ التحصیل شدین و به مرحله جدیدی قدم گذاشتی و از سال آینده در مقطع پیش دبستانی شروع به تحصیل می کنین . امیدوارم که در تمام مقاطع تحصیلی و تمام مراحل زندگیت موفق و موید و پیروز باشی و ما شاهد پیشرفت هرچه تمام شما باشیم. به امید آن روز . . . عزیزم امروز هرکلاس واسه خودش یه برنامه داشت و برنامه شما شعر به همراه رقص بود که شعر و رو می خوندین و با  حرکات دست اجرا می کردین  به این صورت : کدو کدو این ور کدو   &n...
1 خرداد 1393

یک روزتعطیلی خوب

سلام پسر نازم  امروز صبح  مورخ 26/2/93 سر صبحانه بابا مهران پیشنهاد داد که  واسه گردش و تفریح بریم  منطقه گردشگری فندقلو .  ما هم از این پیشنهاد بابا جون استقبال کردیم و وسایلمون  رو جمع کردیم  و واسه نهار  و گردش رفتیم فندقلو . اونجا بود که  تصمیم  گرفتیم  که اول  سوار تله کابین فندقلو  -  حیران  بشیم و از اونجایی که شما اولین بار بود سوار تله کابین می شدی خیلی خوشحال بودی ، خلاصه جونم برات بگه که اوایل حرکت می ترسیدی ولی یواش یواش ز اینکه  توی یه  کابین مابین هوا و زمین  حرکت می کردی  خیلی  ذوق  زده شدی و وقتی گردنه حیران رو م...
27 ارديبهشت 1393

شایان یه پسر شیرین زبون

شایان جان الان که دارم مینویسم اداره هستم و یاد کارهای دیروزت افتادم . پسرم  چقدر شیرین زبون شدی و سر زبوندار ، دیگه واسه خودت مردی شدی و از عهده همه کارات بر میای و نیازی به کمک من نداری . دیروز مصادف بود با روز پدر . دیگه نمی دونستی چیکار کنی صبح اول وقت کادویی رو که واسه بابا مهران گرفته بودیم رو ورداشتی با چه سرزبون و حالتی سرتاپا احساس اونو به بابا مهران هدیه کردی و قبل از اینکه من به شما بگم به بابا چی بگو رفتی جلو و روی بابا رو بوس کردی و گفتی بابا جون عید شما مبارک و بابا مهران اونقدر خوشحال شد که نمی دونست به شما چی بگه و شما رو غرق بوسه کرد . و نزدیکهای ظهر رفتیم خونه مامان جون و باباجون و اونجا هم از وقتی وارد خونه ...
24 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

شایان عزیز پسر مهربان و دوست داشتنی من . از اینکه دیر شروع به تهیه این وبلاگ کردم معذرت می خواهم .ولی از این به بعد سعی می کنم تمام لحظات زندگیت رو به تصویر بکشم و دراین وبلاگ قرار بدم تا در اینده وقتی بزرگ شدی بتونی اون رو بخونی و تماشا کنی و این یک یادگاری باشه از یک مادر به فرزند عزیزتر از جانش .  به روایت تصویر      شایان 3 روزه                                                &nb...
24 ارديبهشت 1393